بعد از مطلب قبل که راجع به فیلم *Before Sunset نوشتم، تصمیم گرفتم که مطالبی رو در مورد فیلمهای مورد علاقه ام توی وبلاگ بنویسم. این کار هم کمک می کنه که وبلاگ از این حالت مرگبار! دربیاد و هم کمک می کنه من لیستی از بهترین فیلمهایی که تا حالا دیدم تهیه کنم.
این لیست رو توی وبلاگ می نویسم و هر فیلمی که قرار باشه بهش اضافه شه، اول باید راجع بهش مطلبی نوشته باشم.
امیدوارم با گذشت زمان و همچنین آگاهی از نظرات شما، بتونم لیست جامع و خوبی رو تهیه کنم.
راستی هدف من از نوشتن راجع به این فیلمها، نقدشون نیست. فقط سعی می کنم در چند جمله نظرم رو در موردشون بنویسم و از آونجا که این فیلمها از فیلمهای مورد علاقه ی من هستند، نباید انتظار این رو داشته باشید که زیادی ازشون بد بگم!
(* لینک ها به سایت Imdb مربوط می شوند.)
اما فیلمی که امروز می خوام راجع بهش بنویسم:
ماهی بزرگ (Big Fish)
ماهی بزرگ ساخته تیم برتون (Tim Burton)، استاد سبک فانتزی و یکی از فیلمسازان مورد علاقه منه که در سال 2003 به نمایش گذاشته شد.
کسانی که کارهای تیم برتون رو دیده باشند، سبک خاصش رو می شناسند و می دونن که فضاهایی که توی فیلمهاش ایجاد می کنه چقدر در عین اینکه دور از دسترس هستند، می تونن واقعیت هم داشته باشند.
فیلم ماهی بزرگ، علاوه بر همه نکاتی که داره، از این جنبه بسیار حائز اهمیته که می تونه بیانیه برتون باشه برای کارهاش، علی الخصوص آخرین جمله ای که در پایان سکانس فوق العاده پایانی فیلم گفته میشه:
"انسان آنقدر داستان هایش را تکرار می کند تا خودش به آن داستانها تبدیل می شود. داستانها بعد از او هم عمر می کنند و بدین گونه، انسان را فناناپذیر می کنند."
دلیل عمده علاقه من به این فیلم، در واقع پدربزرگمه.
از وقتی که یادم میاد، پدربزرگم در حال گفتن یک سری داستان ها از گذشته اش بوده. داستانهایی که بعضی شون واقعا جذابند و برخی شون بسیار غیر قابل باور!
موضعی که من در موقع شنیدن این داستانها دارم، همیشه علاقمندی به شنیدن اونهاست، حتی اگه برای بار هزارم باشه که شنیده باشم. گاهی هم فکر می کنم که واقعا میشه از این داستان ها و قصه ها، فارست گامپی!!! ساخت!!
جالبه! امروز پدربزرگم داشت برای چندمین بار داستان گیر افتادنش بین 6 گرگ گرسنه در صبح روز کودتای ۲۸ مرداد!!! و اینکه چطوری بعد از اینکه تسلیم اراده خدا شد و شروع کرد به ادامه مسیرش، اون گرگها تا رسیدن به شهر اسکورتش!! کردند رو تعریف می کرد.
نکته مهمی که هست و این علاقه رو در من بوجود میاره که این داستانها رو گوش کنم، دیگه خود داستان ها نیستند، بلکه اون آدمیه که داره اونها رو تعریف میکنه.
من که خیلی دوست دارم صدها بار دیگه هم اون داستان ها رو بشنوم.
:: موضوعات مرتبط:
فیلمهای سینمایی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 415
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11